روز بردگی

آخرین فعالیت‌های روز بردگی

درباره روز بردگی

روز بردگی

یکتا طهماسبی پور

سر در گم

جمعه نهم آبان ۱۴۰۴
13:20

همینجوری پیش برم اخر سال فرق منو خرس فقط توی پشمالو بودنمونه

مثل چی همه چی میخورم

احتمالا پرخوری عصبی باشه

دیروز رفتم مهمونی خالم

و دختر خاله...

ول کنید

ولی خب حالم از همشون بهم میخوره تقریبا

امروز هالووینه

ولی هال چه ووینی؟

اتاقم کثیفه

فکرم شلوغه

درسام سنگینه

قلبم تند میزنه

که شاید برای قهوه ایه که صبح خوردم

باید برم عینک بگیرم

چشمام بیش از اندازه نمیبینه!

دلم میخواد یه دوست درست حسابی داشته باشم

ولی خب

یکم حرفم بده

یه دوست منظورمه که پایه باشه

اگه اینو به مامان بگم میگه الان وقت دوست بازی نیست!

دانشگاهم برم همینو میخواد بگه

تو یه چه کنم بزرگی گیر کردم

حس میکنم ایندمو خیلی وفته سوشال مدیا با کلیپاش داره میچینه!

با ایم ویدیو های شورت و اهنگ های ترندشون

دوست ندارم این حسو

بچه که بودم دوست داشتم زندگیم مثل مریم میرزاخانی بشه

پر از ادم های خفن و با سواد

نه اینکه بخوام یه بلاگر بشم

که نهایت کاری که کرده مهاجرت کردن با پول باباش بوده

و یا شوهر پیدا کردنش!

باید برم پیش روانپزشک

برای استرس

تقریبا هیچ چیزی رو نمیتونم حفظ کنم

که بیشترش برای فشار و استرسه

وقتی تو جمع خانوادگی قرار میگیرم تنها جاییه که حس زشت بودن بهم دست میده

نه برای این که من زشتم(من خیلی خوشگلم والا)(خودستایی نیست در ضمن یه نوع خود دوستیه)

و نه برای این که از نظر من اونا خوشگلن

بخاطر حسیه که دریافت میکنم

دوسشون ندارم

بچه هم بودم دوسشون نداشتم

اینا همونایی بودن که بهم استرس دادن

بهم حس کافی نبودن دادن!

اره خلاصه

فردا ازمون فیزیک دارم

که باید بخونم براش

و البته حسابان

دوست ندارم پسش نگار و پریا بشینم حقیقت

دوست داشتم با بهار متقی دوست میبودم

یا مثلا با مهیاس

کاش تو درس هم یکم اعتماد به نفس داشتم

کاش دوتا دوست خوب داشتم

نمیگم بدن دوستام

ولی خب

دوستی که یهو وسط حس خوبت بگه وا یکتا درستو بخون

....

یکم خالی تر شدم

اگه نظری داشتید ممنون میشم بنویسید

و همین

خدافظ دوستان

  • سلام! اینجا جاییه که خودمو اصولا خالی میکنم و یا خاطره هارو ثبت میکنم شاید یه روز این نوشته ها هم خاطره بشن

  • >

  • بی عدالتی را در تاریخ شنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • بهم خوردن را در تاریخ جمعه بیست و سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • را در تاریخ جمعه بیست و سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • را در تاریخ جمعه بیست و سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • در مسیر را در تاریخ جمعه بیست و سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • آخرین اردو را در تاریخ سه شنبه بیستم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • معلم ریاضی را در تاریخ سه شنبه بیستم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • تایم کم را در تاریخ دوشنبه نوزدهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • اعتماد به نفس را در تاریخ یکشنبه هجدهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • 2- را در تاریخ چهارشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • بلاخره را در تاریخ شنبه دهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • شنبه را در تاریخ جمعه نهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • سر در گم را در تاریخ جمعه نهم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • رکورد را در تاریخ چهارشنبه هفتم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • نوشتن روز را در تاریخ دوشنبه پنجم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • را در تاریخ دوشنبه پنجم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • قلمه چی؟ را در تاریخ یکشنبه چهارم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • درس را در تاریخ شنبه سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • زندگی را در تاریخ شنبه سوم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • مشکل را در تاریخ پنجشنبه یکم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • رد را در تاریخ پنجشنبه یکم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • پول را در تاریخ پنجشنبه یکم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • همینجوری را در تاریخ پنجشنبه یکم آبان ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • یه تجربه/یه جمله انگیزشی بگو! را در تاریخ چهارشنبه سی ام مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • تموم شد را در تاریخ چهارشنبه سی ام مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • passion را در تاریخ سه شنبه بیست و نهم مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • قول را در تاریخ دوشنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • در شرف بهتر شدن را در تاریخ یکشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • کمالگرایی یا اهمال کاری؟یا شایدم منگلی! را در تاریخ جمعه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد
  • واقعا نمیدونم یا فقط نمیخوام بدونم؟ را در تاریخ پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۴ ارسال کرد